Sunday, March 21, 2010

مفاخر!!

چند وقت پیش بحثی با یکی از دوستان داشتم. ایشان اعتقاد داشت که اگر دلیل من برای مهاجرت، پسرم بوده است اشتباه کرده ام، چون کلی آدمهای مهم و درست و حسابی توی ایران بوده اند و ... داشتم فکر میکردم اگر همین تاریخ را هم نداشتیم، به چی دلمان را خوش میکردیم، ضمن آنکه تصور کنید همین مفاخر، توی دوره جمهوری اسلامی متولد شده بودند چه میشد... به حافظ به خاطر حفظ بودن قران، مدرک کارشناسی می دادند و توی انتخابات مجلس، نماینده شیراز می شدو انحصار صادرات شراب شیراز را میگرفت و اوضاع مالیش توپ میشد و طبیعتا زن دوم می گرفت. نبات خانم هم برای انتقام توی آفتابه آب ایشان اسید می ریخت و به جای دیوان خواجه حافظ شیرازی، اشعار حافظ خاجه از حافظ باقی می ماند، که خیلی هم چیزی نبود که بشود بهش افتخار کرد. شمس را به جرم شاهد بازی (همجنس بازی) میگرفتند و سنگسار میکردند. مولوی هم ناچارا با بیجه همنشین میشد و به جای مولوی بهش میگفتند "جلال خوشگله" و آخر کار به جای دیوان شمس تبریزی، کتاب شعر "شمس بهتره یا بیجه، البته بیجه بیجه" ازش به یادگار می ماند. عطار هم که توی اوضاع تورم اقتصادی، دخل و خرجش به هم نمی خورد، قید گشتن هفت شهر عشق را میزد و کرکره عطاری را میداد پائین و توی ناصرخسرو دلالی دارو میکرد. به جای منطق الطیر هم لیست قیمت داروهای کمیاب را چاپ میکرد. بزگمهر و امیرکبیر هم برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید میشدند. بزرگمهر را به خاطر عدم اعتقاد به دین مبین اسلام رد صلاحیت میکردند. یک ماه به انتخابات هم برای امیرکبیر شبنامه درست میکردند و فیلم روابط نامشروع با منشی اش را برای همه بلوتوث میکردند. مردم هم به آقای احمدی نژاد رای میدادند. امیرکبیر هم اینبار توسط همسرش در حمام فین به قتل میرسید. ابوعلی سینا هم خرج کرایه مطبش را در نمی آورد و به انگلیس مهاجرت میکرد و آنجا کرسی استادی دانشگاه بهش میدادند و چک سفید برای حقوق میگرفت. به خاطر دوستی که با ابوریحان داشت و برای خلاصی آن بنده خدا از شغل رمالی، پیشگوئی آینده از روی حرکت ستارگان، گشودن بخت و ... که مجبور بود برای گذران زندگی انجام دهد، برایش توی آکادمی اختر شناسی انگلیس یک شغل ابرومند دست و پا میکرد و او هم به انگلیس مهاجرت میکرد. خیام را به جرم اشاعه کفر اعدام میکردند. و البته یک مشت اراذل که بنا به دلایل نامعلوم جز افتخارات ایران هستند، زندگی راحتی را میداشتند. مثلا میرداماد با خیالی آسوده تر جعل حدیث میکرد، نواب برای ترورهایش حقوق میگرفت و شرکت به نامش میکردند، شریعتی برای شستشوی مغزها مواجیب بیشتری داشت و

No comments:

Post a Comment