Thursday, March 11, 2010

حضرت رقیه

امروز خواندم که محققین اسلامی بالاخره به این نتیجه رسیده اند که حضرت رقیه وجود خارجی نداشته است و احتمالا ساخته ذهن روضه خوانها برای گرفتن اشک بیشتر از مردم بوده است. البته من خودم که از اول هم اعتقادی به این خانم کوچولو نداشتم ولی نگران مردمی هستم که توی این هزار ساله از ایشون شفا گرفتند، چون آنطور که شنیدم، ایشان خوب شفا میدادند. فکر کنید فردا همکارتان که تا دیروز خیلی هم خوش تیپ و سالم بوده با پای چلاق و سر کچل بیاد سر کار. بدبخت خودش هم نمی دانسته، ولی وقتی 3 سالش بوده، مادرش سر سفره حضرت رقیه برایش شفا گرفته بوده، خدا هم توی آن لحظه هنوز دقیقا نمی دانسته که کسی به این نام را خلق نکرده و با دیدن این همه سفره انداز فکر کرده حتما طرف آدم حسابی بوده و یک شفائی داده، حالا که حقایق برای خدا دارد کم کم روشن میشود، طبیعی است که این شفاهای الکی را دانه دانه پس بگیرد. یا آن بدبختی که درمان نازائی مادرش را مادر بزرگش سر سفره حضرت رقیه گرفته بوده، احتمالا دود میشود و به هوا میرود. تمام خانمهائی که بختشان سر سفره حضرت باز شده، باید منتظر طلاق و طلاق کشی باشند. همه اینها یک طرف نتیجه فوتبال را بگو که سرمربی به جای فوتبال تمرین دادن به دامن حضرت آویزان بودند و الکی هم نتیجه گرفتند. حالا دو تا حالت ممکن است پیش بیاید، یا آن چیزی که آقای دائی به آن آویزان بودند، دامن حضرت رقیه نبوده است و مثلا زیر شلواری حضرت عباس بوده که هیچ، یا اینکه فرداست که اعلام کنند به خاطر دوپینگ بازیکن ایران در مقابل عربستان، بازی سه هیچ به نفع عربستان است.وقتی ما ایرانیان میخواهیم یکی را عزیز کنیم، دیگر حد نمیشناسیم. برفرض وجود حضرت رقیه، طرف سه سالش بوده!! اصلا از کجا معلوم که آدم خوبی میشده که این همه برایش سفره پهن میکنیم و بهش آویزان میشویم. این ائمه که ماشالله بچه تربیت کردنشان درست و حسابی نبوده، بیست تا بچه تولید میکردند، یکیش میشد امام، نوزده تاشون میشدند "کذاب" و "مدعی امامت"، حالا کی و چطوری فهمیده که علی اصغر و رقیه قرار بوده آدم حسابی بشوند، من که نفهمیدم

No comments:

Post a Comment