Friday, March 12, 2010

اشتباه تاریخی

کم کم دلم برای سرسبزی و گرما تنگ شده است. این اروپائی های احمقی که 400 سال پیش آمدند و این خراب شده سرد و یخ زده را آباد کردند، میمردند اگر به جای این همه سختی کشیدن توی این سرما، با نصف این مشقت، به ایران حمله میکردند و حکومت را از دست شاهان ایرانی میگرفتند و آنجا را آباد میکردند؟ آن وقت الان اینجا هنوز دست همان سرخ پوستها بود و خورشید پرستی شان را میکردند، گله های بوفالوهایشان هم کم نشده بود، ایران هم برای خودش کشوری میشد. اگر این کار را کرده بودند، الان توی ایران نشسته بودیم و حملات وحشیانه سرخ پوستهای اینجا به گله های بوفالو را محکوم میکردیم و میگذاشتیمشون توی لیست ناقضین حقوق بشر و طرفدارن تروریست، سفارتمان را هم توی کشورشان تعطیل میکردیم و توی کشور رقیبشان باز میکردیم، تا مردمش مجبور باشند برای گرفتن ویزای ایران، پول هایشان را توی کشور رقیبشان خرج کنند و بیشتر بسوزند. به دانشگاه هایمان میگفتیم که به دانشجویانشان پذیرش بدهند، بعد به سفارتمان میگفتیم که ویزای تحصیلی روی پذیرش دانشگاه بهشان ندهد، تا باز هم بیشتر بسوزند. اعلام میکردیم، بشتابید که تنها با 128 هزار ریال میتوانید اقامت ایران را بگیرید و این سرخ پوستهای از همه جا بی خبر هم بوفالوها و زمین هایشان را میفروختند و پول میدادند و می آمدند ایران، برایمان پیتزا دلیوری و حمالی و ... میکردند تا خودمان مجبور نشویم این کارهای پست را انجام دهیم، فوقش هم به غرورشان برمی خورد و برمیگشتند -به جهنم- ما که پولمان را گرفته بودیم. دکتر، مهندس های کشورشان را هم جذب میکردیم و اینجا تامینشان میکردیم، تا هوای برگشت نکنند، که مبادا منشا پیشرفتی برای کشورشان باشند و مطمئن باشیم تا صد سال دیگر هم "پسر خورشید" آنجا حکم فرمائی میکند و مردمش "منتظر" خواهند ماند تا روزی خورشید به زمین بیاید و ما آدم های بد را نابود کند و حکومت عدل خورشیدی برهمه جا پرتو افکند.

No comments:

Post a Comment