Sunday, May 16, 2010

من که این بازترین پنجره را میبستم، بگذارم برم؟

من احمد منوچهری، کاربر قدیمی دنباله هستم. من تنها کسی بودم که در دنباله حرف حساب میزد، بقیه همش چرت و پرت میگفتند. اصلا از هجدهزار عضو دنباله حداقل نصفش برای گل روی من می آمدند آنجا. متاسفانه حدود یک ماه پیش با یک اتهام واهی، کاربر من را بستند. به من اتهام زده بودند که چند تا آیدی داری. من برای مهیار مستندات پزشکی هم فرستاده بودم. بر اساس این مستندات دکترم تائید کرده بود که من چند شخصیتی هستم. خوب هر شخصیت من برای خودش نیاز به یک آیدی دارد و ما همه توی یک خانه زندگی میکنیم و آی پی هایمان مثل هم است. مهیار هم قبول کرده بود و قول داده بود که اگر قرص هایم را سر وقت بخورم، آی دی های من را نبندد، ولی نامردی کرد و بست. حیف که شخصیت پنجمم، عصبانی شد و نسخه های دکتر را سوزاند و به آی دیم هم دسترسی ندارم، وگرنه همه را نشان میدادم و آبروی مهیار را میبردم.

من یک شخصیت اصلی دارم که ساندیس خیلی دوست دارد، اما این شخصیتم خیلی دنباله باز نبود، چون اصلا آنجا ساندیس نمی دادند. البته با شخصیت سومم که یک روشنفکر نمای ریاضی دان مقیم خارج از کشور بود هم، حال میکردم. این شخصیتم بر خلاف بقیه شخصیتهایم کلا دریده و بد دهن نبود، ولی وقتی کسی توی کامنتها با من کل کل میکرد، بعضی وقتها شخصیتهایم قاطی میشد و کار به دفاع مشروع یا همان فحش خواهر و مادر میکشید. ولی خدا را شاهد میگیرم که با این شخصیت سومم به کسی توهین نکرده ام. تازه کلی هم چیز به همه یاد داده ام. این شخصیت اولم گاهی وقتها دریده میشد و آبروبری میکرد. خوب این را میبستید، به این شخصیت سومم که اینقدر هم نازنین بود و تازه به قول خودم هم شطرنج باز ماهری بود، چه کار داشتید؟

یک سخن هم با کاربران دنباله دارم. من سه سال آزگار به جای کتک زدنتان نشستم و لینکهایتان را به گند کشیدم. خودتان نخواستید، حالا من دیگر به دنباله نمی آیم و شخصیت اولم را میفرستم از بازترین پنجره خوابگاه پرتتان کند بیرون، دستتان بیاید که یک من ماست چقدر کره داره. از این به بعد هم میروم همان سایتهای انگلیسی پلی بوی و پنیس دات کام، چون فهمیدم که سایتهای فارسی جنبه وجود من را ندارند. البته اینهائی که میگویم، یک وقت خیال نکنید جائی از من سوخته، نه اصلا اینها همه مثل آب بینی بز و عطسه شتر میماند، وگرنه من کجا و منت کشی کجا.

No comments:

Post a Comment